• وبلاگ : yekta
  • يادداشت : پسرك شيطون
  • نظرات : 3 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    من که تحت تاثير قرار گرفتم خفن.

    داستان غم انگيزي بود.

    قشنگ و زيبا بود.

    من ميفهمم که پسره چه دردي کشيده.

    شما نميدونيد،ولي من پترسم و بيشتر درک ميکنم. آخه منم انگشتام چند بار قطع شده.

    اصلا من خودم چند بار مردم.

    سابقه دارم

    خيلي حال ميده، تو هم برو بمير.

    خيلي باحاله، تا وقتي زنده اي کسي تورو کول نميکنه، ولي وقتي که ميميري همه ميان ميبرنت بالا سرشون، تازه واست ذکر هم ميگن. وقتي ميميري کلي هم ثواب ميکني. هم اينکه چند وقتي همه از دستت راحتن، هم اينکه ميان واسا لااله الاالله هم ميگن.

    ما هم ميايم يه چلوکبابي ميخوريم ديگه.

    پاسخ

    خودت فهميدي چي شد؟ ما كه نفهميديم...